محک. (غیاث) (آنندراج). سنگی که ریزه های زر بر آن باشد یا با زر نقش شده باشد: قلم بگیر که سنگ زر است نوک قلم بدو پدید شودمان که تو کهن گرهی. ناصرخسرو. از بس که خازن تو بزوار زر دهد باشد چو سنگ زر کف دستش بزرنگار. سوزنی. ، مثقال و آن یک دوم و سه سبع درم بوده است. (یادداشت بخط مؤلف)
محک. (غیاث) (آنندراج). سنگی که ریزه های زر بر آن باشد یا با زر نقش شده باشد: قلم بگیر که سنگ زر است نوک قلم بدو پدید شودمان که تو کهن گرهی. ناصرخسرو. از بس که خازن تو بزوار زر دهد باشد چو سنگ زر کف دستش بزرنگار. سوزنی. ، مثقال و آن یک دوم و سه سبع درم بوده است. (یادداشت بخط مؤلف)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود نورآباد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود نورآباد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 290 تن سکنه است. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 290 تن سکنه است. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نام شهری بود میان همدان و کرمانشاهان و آن را عرب وقتی قصراللصوص نام کرده که دزدگاه شده بود و در زمان پرویز بس آباد بود و در آن قصری بود از قصور پرویز که یکصد ذرع ارتفاع داشت و عمارت آن تمامی از سنگ بود. چنانکه یک پارچه سنگ به نظر می آمده است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان است. این بخش در شمال خاوری شهرستان واقع شده و در حدود آن به شرح زیر است: از طرف شمال بخش اسدآباداز شهرستان همدان. از طرف خاور شهرستان تویسرکان. از طرف جنوب دهستان خزل شهرستان نهاوند. از طرف باختربخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان. قراء مهم بخش در چهار دره به شرح زیر واقع شده است: 1- درۀ خرم رود. 2- درۀ سراب فش. 3- دره قره گزلو. 4- درۀ سریان. بخش کنگاور از نظر تقسیمات بخشداری چهار دهستان به ترتیب از یک الی چهار تشکیل شده است. جمع قراء بزرگ و کوچک بخش 65 آبادی است. جمعیت آن در حدود 22هزار تن است. دیگر قراء مهم بخش عبارتند از: فش، گودین، قارلق، سلطان آباد، قزوینه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام شهری بود میان همدان و کرمانشاهان و آن را عرب وقتی قصراللصوص نام کرده که دزدگاه شده بود و در زمان پرویز بس آباد بود و در آن قصری بود از قصور پرویز که یکصد ذرع ارتفاع داشت و عمارت آن تمامی از سنگ بود. چنانکه یک پارچه سنگ به نظر می آمده است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان است. این بخش در شمال خاوری شهرستان واقع شده و در حدود آن به شرح زیر است: از طرف شمال بخش اسدآباداز شهرستان همدان. از طرف خاور شهرستان تویسرکان. از طرف جنوب دهستان خزل شهرستان نهاوند. از طرف باختربخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان. قراء مهم بخش در چهار دره به شرح زیر واقع شده است: 1- درۀ خرم رود. 2- درۀ سراب فش. 3- دره قره گزلو. 4- درۀ سریان. بخش کنگاور از نظر تقسیمات بخشداری چهار دهستان به ترتیب از یک الی چهار تشکیل شده است. جمع قراء بزرگ و کوچک بخش 65 آبادی است. جمعیت آن در حدود 22هزار تن است. دیگر قراء مهم بخش عبارتند از: فش، گودین، قارلق، سلطان آباد، قزوینه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
در تداول عامه، احمق. ابله. (فرهنگ فارسی معین). سخت نادان و مستبد به رأی خویش. احمق و جاهل و لجوج. سخت نادان و احمق ستیهنده. آنکه در عقاید غلط خود پا فشارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آدم جاهل و یک دنده و مستبد به رأی. کسی که نمی توان روی حرفش حرف زد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
در تداول عامه، احمق. ابله. (فرهنگ فارسی معین). سخت نادان و مستبد به رأی خویش. احمق و جاهل و لجوج. سخت نادان و احمق ستیهنده. آنکه در عقاید غلط خود پا فشارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آدم جاهل و یک دنده و مستبد به رأی. کسی که نمی توان روی حرفش حرف زد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
بدخو و کج خلق. (ناظم الاطباء). تنگ خوی. زودخشم. دشوارخوی: کارها تنگ گرفته ست بدوی روزۀ تنگ خوی کج فرمای. فرخی. خطا کرد پرگار غمزش همانا که رسم جفا بر من آن تنگ خو زد. خاقانی. رجوع به تنگ خویی و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
بدخو و کج خلق. (ناظم الاطباء). تنگ خوی. زودخشم. دشوارخوی: کارها تنگ گرفته ست بدوی روزۀ تنگ خوی کج فرمای. فرخی. خطا کرد پرگار غمزش همانا که رسم جفا بر من آن تنگ خو زد. خاقانی. رجوع به تنگ خویی و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
بخیل. ممسک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). که در خانه اش بروی کسی باز نشود. مقابل فراخ در: ممدوح بماندند دو سه بارخدایان زین تنگ دلان، تنگ دران، تنگ سرایان. سوزنی (از یادداشت ایضاً)
بخیل. ممسک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). که در خانه اش بروی کسی باز نشود. مقابل فراخ در: ممدوح بماندند دو سه بارخدایان زین تنگ دلان، تنگ دران، تنگ سرایان. سوزنی (از یادداشت ایضاً)
دهی است از دهستان بهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، با 137 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه های باغی است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان بهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، با 137 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه های باغی است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)